یکی دیگر از ورودیهای ذهنمان حرفها و کلماتی حتی به شوخی است حتی دروغهامون که به زبان میآوریم. حرف های که میزنیم در وحله اول خروجی های ذهن ماست و در وحله دوم دوباره تبدیل به ورودی ذهن میشود. و در علم برنامه ریزی عصبی کلامی ( ان ال پی ) ثابت شده است که حرف هایی که میزنیم در ضمیرناخوداگاه ما تاثیر میگذارد و ضمیر ناخوداگاه هم بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکند نتایج زندگیمان را به وجود می آورد. یعنی یکی از راه های برنامه ریزی ذهن کلماتی است که به زبان می آوریم. و فلسفه عبارات تاکیدی هم همین است که ما با تکرار جملات مثبت ضمیر ناخوداگاهمان را در جهت هدف هایی که داریم برنامه ریزی میکنیم و اطلاعات ورودی مثبتی را وارد ذهنمان میکنیم.
«آهنرُبا آهن را جذب میکند ولی طلا را جذب نمیکند، هرچه خواهش بکنیم که طلا خیلی گرانتر است آنرا جذب کن، نتیجه نخواهید گرفت، زیرا فطرت او آهنرُباست، ذهن ما هم مثل آهنربا جاذب است، درذهنمون چه میگذرد؟ به هرچه که فکر کنیم ، همان رو جذب می کنیم ،
اگر فکرمون بیماریست، بیماری رُبا میشود و اگر کل پزشکان جهان هم جمع شوند ولی تا شما ذهنیت بیماری رُبا را رها نکنید نمی توانند کاری برای شما انجام بدهند، زیرا خود کرده را تدبیر نیست،
حال ببنید ذهنیتمون را با چه اطلاعاتی پر کرده اید،
و فطرت آنرا چگونه برنامه ریزی نموده اید
امکان ندارد به فقر و بی پولی فکر کنید، و از نداری بنالید و توقع داشته باشید ثروت جذب کنید،
به قول حضرت مولانا :
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گُل ، گُلشنی
گر بود خاری، تو هیمه گلخنی
چیزی که ما به خورد فکر و احساس خودمان میدهیم مثل غذایی است که خوردنش مفید یا مضر میتواند باشد. مثلا شروع صبح با خواندن یک خبر ناراحت کننده میتواند احساس ما در کل روز را تحت تاثیر قرار دهد.
اینبار اگر حال و احوالتان خوب نبود به ورودیهاتان توجه کنید. ببینید چه چیزهایی به خورد خود دادهاید که حال و احوالتان را تغییر داده. آیا عادتی هست که بتوانید تغییر دهید و کیفیت روزهای خود را بالاتر ببرید؟
آیا لازم است از یادگرفتن چیزهایی که الان نیاز ندارید دست بکشید؟ مثلا کدام منابع اطالاعاتی هست که اگر آنها را حذف کنید زمان بیشتری را آزاد میکنیدبا زمان آزاد شده چه خواهید کرد
همانطور که برای خورد و خوراکمون به رژیم درست نیاز داریم٬ برای دریافت اطلاعات هم به چنین رژیمی نیازمندیم.
پس ما باید طوری ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم که به چیزهای مثبت فکرکنیم به خدای خودایمان داشته باشیم .وشگرگزارش باشیم به نعمتهای بی پایانیکه به ماداده .اولیش سلامتی خودمون وخانوادمون که بررگترین نعمته خیلیها هستن که واقعا بیماران رنج میبرن این نعمت سلامتی رو ندارن اما بازم شکرگزارن
جمله بعدی :بیاییم خودمونو باورداشته باشیم خودمونو دوس داشته باشیم بخودمون احترام قائل باشیم
وسوم بیاییم دررویاهامون جلوه ای ازنور و تصاویر زیبایی و مثبتی ازاینده را متصور باشیم.
یه داستان واقعی بگم پارسارسال پسر یکی دوساتنم در بیمارستان بستری بود در اون اتاق یک همتختی داشت که بیماری دیابت داشت که دوستم همش روی این بیماری تمرکز کرده بود و او را ازار میداد و نتونست ازذهنش دورش کند حتی زمانی که پسرش مرخص شد او هنوز به مریضی اون پسر فکر می کرد و در نهایت در همون سال دیابتی وانسولینی شد اما چندوقتی هس ورودی ذهنشو کنترل کردو فکر خودشو به سمت دیگری هدایت کرد تا اینکه امسال خوب شد و انسولین مصرف نمیکند وقندش نرمال شد پس با تفکرات مثبت ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم وروی مثبتها تمرکزکنیم
با آرزوی سلامتی و شادی